جدول جو
جدول جو

معنی شوری اصفهانی - جستجوی لغت در جدول جو

شوری اصفهانی
(یِ اِ فَ)
میرزا محمدعلی فرزند علی اکبرخان برادرزادۀ عبدالرضاخان یزدی بود و چندی به وزارت نواب امام قلی میرزا خلف شاهزاده محمدولی میرزا گذرانیده و دارای طبع شعر بوده است. (از مجمعالفصحاء ج 2 ص 248)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بهاءالدین (حاجی میرزا نوری) بن حاجی ملا محمدعلی نوری اصفهانی، معروف به فاضل نوری، از فقهای قرن چهاردهم هجری و از اکابر علمای اصفهان است، گاهگاه شعری می گفته و فاضل تخلص می کرده است، این بیت از اوست:
به طوف کعبه کجایند عاشقان که مگر
چشند لذت دور نگار گردیدن،
وی به سال 1343 هجری قمری در اصفهان وفات یافت و در تکیۀ بابا رکن الدین مدفون گشت، (از ریحانه الادب ج 4 ص 248)
لغت نامه دهخدا
(یِ اِ فَ)
میرزا نوری اصفهانی، به روایت مؤلف صبح گلشن ’مستجمع مکارم صفات و شیخ الاسلام هرات’ بوده است. او راست:
پیش هر موی توام عرض نیازی دگر است
من بغل باز کنم چون تو کمر باز کنی.
(از صبح گلشن ص 560) (قاموس الاعلام ترکی ج 6) (فرهنگ سخنوران)
لغت نامه دهخدا
اصفهانی، نافعبن عبد الرحمن بن ابی نعیم تابعی، اصفهانی الاصل مدنی الموطن، مکنی به ابورویم یا ابوالحسن یا ابوعبداﷲ یا ابوعبدالرحمن یا ابونعیم، وی بسیار سیاه رنگ و در فن قرائت امام اهل مدینه و رای و قرائت او مورد اعتماد مردم مدینه بوده است، و عثمان بن سعید ورش و عیسی بن میناور قالون از او روایت کنند، و قرائت را از یزید بن قعقاع و ابومیمونه فراگرفته و به سال 159 یا 169 هجری قمری وفات یافت، رجوع به سمعانی و ابن خلکان ج 2 ص 279 و فهرست ابن الندیم ص 42 و ریحانه الادب ج 3 ص 275 شود و نافعبن عبدالرحمن و ابورویم شود
لغت نامه دهخدا
(یِ اِ فَ)
محمدعلی، شاعر اصفهانی، متوفی بسال 1372 ه. ق. رجوع به تذکرۀشعرای معاصر اصفهان تألیف مهدوی ص 424 و 425 شود
لغت نامه دهخدا
(شَ فِ اِ فَ)
ملا محمد شریف. از گویندگان قرن یازدهم هجری قمری و از مردم قریۀ ورنوسفادران اصفهان و پسر استاد کلبعلی سنگتراش بود و خود نیز به سنگتراشی اشتغال داشت. بیت زیر از اوست:
می توان لذت شمشیر تو در زخمم دید
آن چنان کز لب خندان دل خرم پیداست.
(از قاموس الاعلام ترکی و فرهنگ سخنوران).
رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود
لغت نامه دهخدا
(سا)
ابن عبدالملک اصفهانی، مکنی به ابوعمران کاتب، وی مترسلی بلیغ و به زمان متوکل صاحب دیوان خراج بود و دیوان سواد نیز با او بود. (از یادداشت مؤلف). موسی صاحب دیوان خراج از رؤسا و فضلا و نویسندگان بزرگ بود که در عصر عده ای از خلفا خدمت می کردند. او در عصر متوکل دیوان سواد و جز آن را داشت. و خود نویسنده ای چیره دست بود و دیوان رسائل دارد و شعر نیکو می گفت و به سال 246 هجری قمری درگذشت. (از وفیات الاعیان ابن خلکان صص 267- 269). و رجوع به الفهرست ابن ندیم و الاعلام زرکلی و دستورالوزراء ص 71 و الوزراء و الکتاب ص 212 شود
لغت نامه دهخدا
(یِ اِ فَ)
اسمش میرزامحمد حسین است. چندی بمنادمت امرای زندیه بسر برده مردی خوش حالت بوده درسنۀ 1215 در گذشته در غزلسرائی طبع متوسطی داشته است ازوست:
من از اهل وفا نه بندۀ این در نه آخر خود
یکی زاهل هوس پندارم ای دربان و در بگشا.
#
ای باغبان که گفتی باغ گلم خزان شد
اکنون بیا و بامن بگذار این خزان را.
#
گفتی بی من چه حال داری
کس بی تو بگو چه حال دارد.
#
همدمت این دم بت سیمین تنم
آسمان گویا نمیداند منم.
پیش گلها عزت خواریم نیست
میکنم دل خوش که مرغ گلشنم.
#
همیگوئی غمش دردل نهان دار
نصیحت گو نمیگوئی دلت کو.
#
گفتی که بگویمت که چون است دلم
خون از ستم سپهر دون است دلم.
خونست دلم دلم ز محنت چون است
چو نست دلم ز غصه خون است دلم.
(مجمع الفصحا ج 2 ص 579)
لغت نامه دهخدا